رامین کاکاوند: تار، بم تار، سه تار شهرام میرجلالی: عود کوروش بابایی: کمانچه محمود فرهمند بافی: تنبک مسعود حبیبی: دف داوود ورزیده: نی بهرام خافی: تار
حسام الدین سراج
متفرقه
Audio Disc
1388
1
شیشه
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
5095
قصه گیسو
رامین کاکاوند
حافظ
7:37
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود من سرگشته هم از اهل سلامت بودم دام راهم شکن طره هندوی تو بود دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر کز جهان میشد و در آرزوی روی تو بود
داغ جنون
رامین کاکاوند
مولانا
5:52
منم آن عاشق رویت که جز این کار ندارم که بر آن کس که نه عاشق به جز انکار ندارم دل غیر تو نجویم سوی غیر تو نپویم گل هر باغ نبویم سر هر خار ندارم نخورد خسرو دل غم مگر الا غم شیرین به چه دل غم خورم آخر دل غمخوار ندارم تو که بیداغ جنونی خبری گوی که چونی که من از چون و چگونه دگر آثار ندارم مکن ای دوست ملامت بنگر روز قیامت همه موجم همه جوشم مکن ای دوست ملامت بنگر روز قیامت همه موجم همه جوشم سر دریای تو دارم چو ز تبریز برآمد مه شمس الحق و دینم سر این ماه شبستان سپهدار ندارم
تکنوازی سه تار و تنبک
3:30
سرو خوش بالا
رامین کاکاوند
مولانا
6:31
عجب آن دلبر زیبا کجا شد عجب آن سرو خوش بالا کجا شد برو بر ره بپرس از رهگذریان که آن همراه جان افزا کجا شد چو دیوانه همیگردم به صحرا که آن آهو در این صحرا کجا شد دو چشم من چو جیحون شد ز گریه که آن گوهر در این دریا کجا شد ز ماه و زهره میپرسم همه شب که آن مه رو بر این بالا کجا شد عجب آن دلبر زیبا کجا شد عجب آن سرو خوش بالا کجا شد
ساقی گلرخ
رامین کاکاوند
حافظ
5:47
دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد ز هر در میدهم پندش ولیکن در نمیگیرد خدا را ای نصیحتگو حدیث مطرب و می گو که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمیگیرد چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمیگیرد خدا را رحمی ای منعم که درویش سر کویت دری دیگر نمیداند رهی دیگر نمیگیرد بیا ای ساقی گلرخ بیاور باده رنگین که فکری در درون ما از این بهتر نمیگیرد دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد ز هر در میدهم پندش ولیکن در نمیگیرد
عقل و عشق (ساز و آواز)
مولانا
8:31
در میان پرده خون عشق را گلزارها عاشقان را با جمال عشق بیچون کارها عقل گوید شش جهت حدست و بیرون راه نیست عشق گوید راه هست و رفتهام من بارها عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد عشق دیده زان سوی بازار او بازارها هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بکن تا ببینی در درون خویشتن گلزارها
ماه
رامین کاکاوند
مولانا
5:55
ماها چو به چرخ دل برآیی چون جان به تن جهان درآیی ماها چه لطیف و خوش لقایی ای ماه بگو که از کجایی هر دم که ز باده تو نوشیم بس روشن جان و تیزگوشیم بی هوش شدیم و بس به هوشیم ای ماه بگو که از کجایی ای ماه بگو که از کجایی در زیر درخت تو نشینیم وز میوه دلکش تو چینیم جز گلشن روی تو نبینیم ای ماه بگو که از کجایی ای ماه بگو که از کجایی ای رشک بتان و بت پرستان آرام دل خراب مستان کن غمزه مکن به زیردستان ای ماه بگو که از کجایی ای ماه بگو که از کجایی ماها چو به چرخ دل برآیی چون جان به تن جهان درآیی ماها چه لطیف و خوش لقایی ای ماه بگو که از کجایی