سر تا پا آتشی شعله میکشی میچرخی میرقصی این چنین خاکستر میکنی میسوزی مرا میچرخی میرقصی این چنین تو میچرخی جنون میآید ز دریا موج خون میآید تو میرقصی چنین لیلی وار که او از جلد تو برون میآید میخندانی مرا میگریانیام عاشق، شیدا این چنین از آتش آبم و در آب آتشم میلرزم میسوزم این چنین تو میرقصی تو میرقصانی چو مستانی تو می مستانی میان آسمان خونین چنان رعدی که میبارانی چنان رعدی که میبارانی تو میچرخی زمان میچرخد شعور کهکشان میچرخد تو هشیاری مثال مستان زمین و آسمان میچرخد شب از عطر تو مست و شیداست حضور لحظهها بیهمتاست جهانی را تو میرقصانی درون تو خدا هم پیداست سر تا پا آتشی شعله میکشی میچرخی میرقصی این چنین خاکستر میکنی میسوزی مرا میچرخی میرقصی این چنین تو میچرخی جنون میآید ز دریا موج خون میآید تو میرقصی چنین لیلیوار که او از جلد تو برون میآید
بیتابانه
محمد زندوکیلی
فراز حلمی
یاشار یاری
05:31
هوای حال من غم داره سرده ولی از ابر و بارون خزون نیست زمستون داره تو لحن تو انگار که ابرش تو هزار تا آسمون نیست هوام دلگیر، نفسهام سرد، دلم خون یه عالم درد و دل دارم تو سینه شب تار و غم یار و دل زار هوای بی می و ساقی همینه چه بی تابانه بیتاب تب تو چه بیرحمانانه بیرحمی تو بیرحم چه بیاندازه میخوام که تو باشی چه با انگیزه میخونی که میرم من و سازم من و سوزم من و آه تو و جام پُر از می که شکستی من و حال خراب و این شراب و تو و باده من و عادت به مستی من اینجا دلخوشیم رفته به باد و تو موهات غرق رقصه روی این باد سکوت شب کنار تو یه حرفه سکوت تو چه احساسی به شب داد
لالایی
افشین مقدم
سعید زمانی
04:10
لالا کن دختر زیبای شبنم لالا کن روی زانوی شقایق بخواب تا رنگ بیمهری نبینی تو بیداریه که تلخه حقایق تو مثل التماس من میمونی که یک شب روی شونههاش چکیدم سرم گرم نوازشهای اون بود که خوابم برد و کوچِش رو ندیدم حالا من موندم و یه کنج خلوت که از سقفش غریبی چکه کرده تلاطمهای امواج جدایی زده کاشونمو صد تکه کرده دلم میخواست پس از اون خواب شیرین دیگه چشمم به دنیا وا نمیشد میون قلب متروکم نشونی دیگه از خاطره پیدا نمیشد صدام غمگینه از بس گریه کردم ازم هیچ اسم و هیچ آوازهای نیست نمیپرسه کسی هی در چه حالی خبر از آشنای تازهای نیست به پروانه صفتها گفته بودم که شمعم میل خاموشی من نیست پرنده رو درختم آشیون کن حالا وقت فراموشی من نیست
رویای بیتکرار
عل زندوکیلی
حسین غیاثی
گروه زند
03:24
تو آمدی از راه در آن شب بی ماه همراه تو دنیا با من قدم میزد تو با منی انگار آرامش دیدار رویای بیتکرار در خواب من بیدار هر شب با تو بیدار بیدارم نه ممکن نیست چشم از تو بردارم هر شب با تو بیدار بیدارم تنها تو دارم نه ممکن نیست چشم از تو بردارم بیدار بیدارم
جدایی
علیرضا افکاری
افشین مقدم
گروه زند
05:18
رفیقم چی بگم بارونه حالم مثل اشکای من رو شونهی تو میترسم سر بذارم روی دستات یهو سقفش بریزه خونهی تو یه وقتایی چقد کم میشه مرهم همون وقتا که درد دل زیاده یه وقتایی میخوای دیوونه باشی میبینی تو شهر عاقل زیاده جدایی با جدایی فرق داره یکی با عشق اومد خسته تن رفت یکی اونه که من از دست دادم گمون کردم خودش از دست من رفت شکستن با شکستن فرق داره گاهی بغضت شکسته چکه میشی گاهی سنگی به شیشه ات میزنن که با هر تکه هزاران تکه میشی چقد خالی شده آغوشم از عشق مثل کوهی که از یک دشت میره همین آهوی زیبای تو بیشه زمستونم اگه برگشت میره میرم دنبال ردپایی در برف میبینم آب شد جاری شده رود دلم تنگه برای هر چی که نیست دلم تنگه برای هر چی که بود
لحظهی شیرین
علیرضا افکاری
حسین غیاثی
گروه زند
05:18
تو رهایی مثل پروانهی دیوانهی پرواز تو صدایی زنده و ساده به زیبایی آواز تو هوایی مثل تاثیر همین منظره دلباز باورم کن باید آن خاطرهها زنده شود باز لحظهی شیرین قرارم تویی هر چه از آن خاطره دارم تویی دلخوشم از اینکه کنارم تویی عاشقم و دار و ندارم تویی لحظه ی شیرین قرارم تویی هر چه از آن خاطره دارم تویی دلخوشم از اینکه کنارم تویی عاشقم و دار و ندارم تویی دیدم از دور موی تو رسم پریشانی دنیاست دیدم از دور از همین فاصله لبخند تو پیداست در نگاهت موج زیبایی و آرامش دنیاست با تو مستم بهترین جای جهان با تو همینجاست
نمیآیی
علی زندوکیلی
پرستو حراجی اصل
گروه زند
03:56
بی تو باران چه زیبا برای چشم من بهانه یادت نامت زده به قلبم تازیانه وقتی رفتی بعد از رفتنت ستارهای نیامد داغ عشقت چه شعلهای زد بر آشیانم بهار جان من سر آمد نمیآیی خزان به رنگ غم درآمد نمیآیی دقیقههای بیقراری به جانم نشسته نمیآیی نشستهام در انتظارت نمیآیی دو چشم خیس من به راهت نمیآیی هوای موسم جدایی دلم را شکسته نمیآیی در دل سپردهام مهر تو در سر هوای تو دارم کجایی کجایی کجایی که پر به سوی من گشایی ای آشنای آرامشم جان میرود ز دستم کجایی کجایی که گاهی به سوی عاشقت بیایی
جانانه
فراز حلمی
فراز حلمی
گروه زند
03:30
جانی و جانانهای چشم این کاشانهای اما پر فسانهای جانم به قربانت میخرامی تو یه سر میروی آسیمه سر داری صد سودا به سر جانم به قربانت بیمحابا دلبری هر کجا مینگری دین و دلها میبری جانم به قربانت سیمین بر بیمثال دیگر هنگام وصال بگذشته از ماه و سال جانم به قربانت التماست کردم این بار جانا مده آزار بازآ به برم یار بیا یار بیا یار بیا یار آمدی جانم به قربانت ولی می گریزی بیهدف پیش از این رفتی ولی باز آمدی عمر خود کردی تلف خندهها مینمودی ره خود میپیمودی دین و دل میربودی جانم به قربانت میشدم آرام جان میشدی نامهربان همسخن با دیگران جانم به قربانت
آه سرد
علیرضا افکاری
افشین مقدم
گروه زند
05:24
زمین خوردم از درد این لحظهها همین لحظههایی که بیطاقتن تو نیستی ببینی که این حال من حال دریای طوفانیه این شب غصه طولانیه زمین خوردم از آه سرد دلم به جایی رسیدم که تنها شدم از این حسرت روزهایی که رفت با دلم درد همسایه شد گریه با چشم من گریه شد چرا هر غباری رو پس میزنم یه تصویری از تو فقط پشتشه شبیه یه ماهی، به تو بعد از این پشت یک پنجره میرسم باز به یک خاطره میرسم به پای عشق تو سوخت قلبم کی عاشقانه شدم تو در زبان منی یک عمر کی ترانه شدم کی ترانه شدم نگفتی شنیدم ندیدی و دیدم من از تو به هر چی به جز تو رسیدم مث موی آشفتهای توی باد تا نفس میکشی بیقرار توام آه منو میکشونی به سمت خودت من زمین خوردم و رهسپار توام آه
عطر خاطره
علیرضا افکاری
حسین غیاثی
سعید زمانی
03:39
بیا به افسانهی من به خلوت خانهی من بیا ببین چه کردهای با دل دیوانهی من بیا ببین چه کردهای با دل دیوانهی من به قصهی فرشتهها دوباره بال و پر بده تو اوج عاشقانهای به آسمان خبر بده به شهر بیخبر بگو به کوچهها که میزنی تو را سکوت می کنم مرا صدا که می زنی با خیال تو رد شدم از شب تنهایی هر کجا که من بعد از این میرسم آنجایی ساحلت منم مو به مو موج این دریایی میرسد به من تا ابد این همه زیبایی بیا به دیوانگیام به خلوت خانگیام که تن دهم به شعلهات دوباره پروانهگیام چه عاشقانه میشود کنار تو زندگیام بگو از آرامش من از آخرین خواهش من بگو تو از زمزمهی ترانهی سرخوش من تو خواب یک منظرهای خیال یک پنجرهای که میوزد نگاه تو در عطر هر خاطرهای با خیال تو رد شدم از شب تنهایی هر کجا که من بعد از این می رسم آنجایی ساحلت منم مو به مو موج این دریایی می رسد به من تا ابد این همه زیبایی
آهسته آهسته
علی زندوکیلی
پرستو حراجی اصل
گروه زند
04:23
میروم ز تو و در سکوت غمت ساعتی بی تو بر من نمیگذرد قاب نقش تو بر کنج دل زدهام داغ این عشق دیوانه بر بدنم رد شدم ز تو و آتشی به دلم شعله میزد بر این کوچه بیثمرم گریه میکنم از شرح حال دلم از جدایی خدا را صدا بزنم تنگ غروب آن دم وقتی که میرفتم تو گریه میکردی آهسته آهسته گفتی مگو هرگز جانا خداحافظ من بی تو میمیرم آهسته آهسته تنگ غروب آن دم وقتی که میرفتم تو گریه می کردی آهسته آهسته مشو دلشکسته ز رفتن من قسم خوردهی عشق پاک توام پس از این جدایی ببین تو مرا غریبانه خواندم به یادم تو را تنگ غروب آن دم وقتی که میرفتم تو گریه میکردی آهسته آهسته گفتی مگو هرگز جانا خداحافظ من بی تو میمیرم آهسته آهسته
نجوای چوپان
علی زندوکیلی
پرستو حراجی اصل
گروه زند
04:37
خدایا به جانم نمانده قراری ببار و بگو با دل من به ابرت به نرمی ببار و دریغا کویرم بیا و چو باران ببار و به نبض شقایق به چشمان عاشق ببار و به نجوای چوپان چو آهنگ باران ببار و درختی اسیرم بیا بر زمینم ببار و من آن کوه صبرم به امید چشمه ببار و نمانده قراری بر این جان تشنه ببار و صدای بارانت صبای یارانت به جانم بنشسته ببار دلم آرام تو تنم باران تو به جان این تشنه ببار های ببار آخ ببار باران ببار ببار ببار باران ببار روز و شبها بیدار بیدار رویای لحظههای دیدار بر قامت سبز درختان هی ببارون هی ببار و ای خدا غرق آسمانم جز مهرت مرهمی ندارم پروانهها چشم انتظارن هی ببار و هی ببار