- همخوان: ابراهیم علوی
- شروه خوانی: مجید سالاری
- تهیه کننده: احسان رسول اُف
- به همراه کتابچهی حاوی متن اشعار آلبوم
دخترک (محلی بلوچی)
5:28
جَنَکو ما را بچار که مَن اَی ماری جَیَه
(دخترک، من را ببین که مار منو زده)
گو وئی چهمون خماری مَنَ بدطاری جَیَه
(با چشمان خمارش منو بد طوری زده)
م نی دل سوتکو جَنِک مَنَ تَ دَیر اَنَبن
(دل من سوخت دختر، من و تو یکی نمیشیم)
بیا و ما را طلاک دَ مَن َ تَ شر اَنَبن
(بیا از هم جدا شیم، بین من و تو حتی شر هم وجود نداره)
ای جَنَک ماهین مرا بشَف فاواتَرا بکارن لیلا
(ای دخترک ماه من، تو را برای شبها و روزها میخوام)
لیلارو من تَرا برات سَیلا چپاچیه لیلا
(لیلا جان، لیلا، من تو را با ساز و دهل به دیدن میبرم)
وقتی شالا پوش اَکَنت دُرّا وا گوش اَکَنت
(وقتی که شال میپوشی و گوشواره به گوش میکنی)
من ازانان که مَنَ دلکین اَکَنت
(من میدونم که میری و من رو دلگیر میکنی)
یار عزیز
دارا دارائی
ابراهیم منصفی
1:21
یار عَزیز قامَت بُلَندُم
(یار عزیز قامت بلندم)
بی چی نِتای تا عَقدت بُبَندُم
(چرا نمیای تا با هم عقد کنیم؟)
پات اَز حَنیرُن صدتا گل ایشَه
(روی پاهات صد تا گل حنایی نقش بسته)
قلبُم تو سینَه ت، صد مَنزل ایشَه
(قلب من در سینه تو صد منزل داره)
بی تو مِ حتّی وا خوم غریبُم
(بدون تو من حتی با خودم هم غریبهام)
تنهایی و غم اِتکِه نَصیبُم
(تنهایی و غم نصیبم کردی)
عشق مِه وُ تو اینی تَمُنی
(عشق من و تو تمومی نداره)
وختی خاشن که پَهلوم بُمُنی
(من وقتی خوشم که تو کنارم بمونی)
کس نی بُپرِسه و ازت چه بودن
(کسی حال منو نمیپرسه)
یارُن کجایَن، دُشمَن حَسودن
(دوستانم کجا هستند، دشمن حسوده)
از شَرّ جِنتُک، از تِرس شیطُن
(از شر جن و از ترس شیطان)
اسفَند و گِشتِه ی بی بی نَدودن
(بی بی اسفند و گشته دود میکنه)
بمان
دارا دارائی
ابراهیم منصفی
5:06
یار عَزیز قامَت بُلَندُم
(یار عزیز قامت بلندم)
بی چی نِتای تا عَقدت بُبَندُم
(چرا نمیای تا با هم عقد کنیم؟)
پات اَز حَنیرُن صدتا گل ایشَه
(روی پاهات صد تا گل حنایی نقش بسته)
قلبُم تو سینَه ت، صد مَنزل ایشَه
(قلب من در سینه تو صد منزل داره)
بی تو مِ حتّی وا خوم غریبُم
(بدون تو من حتی با خودم هم غریبهام)
تنهایی و غم اِتکِه نَصیبُم
(تنهایی و غم نصیبم کردی)
عشق مِه وُ تو اینی تَمُنی
(عشق من و تو تمومی نداره)
وختی خاشن که پَهلوم بُمُنی
(من وقتی خوشم که تو کنارم بمونی)
کس نی بُپرِسه و ازت چه بودن
(کسی حال منو نمیپرسه)
یارُن کجایَن، دُشمَن حَسودن
(دوستانم کجا هستند، دشمن حسوده)
از شَرّ جِنتُک، از تِرس شیطُن
(از شر جن و از ترس شیطان)
اسفَند و گِشتِه ی بی بی نَدودن
(بی بی اسفند و گشته دود میکنه)
صندلی
حمزه یگانه
محمود طلوعی
5:00
تمام پُز کلبه یک صندلی
زدم زل، زدم زل به یک صندلی
به جای تو که نیستی پشت میز
فقط میدهم گُل به یک صندلی
تو رفتی و دست خودم نیست خب
تکان، قلقلک، هل به یک صندلی
صندلی
نشستم، تنم شل به یک صندلی
زدم از خودم پل به یک صندلی
به جای تو که نیستی پشت میز
فقط میدهم گُل به یک صندلی
تو رفتی و دست خودم نیست خب
تکان، قلقلک، هل به یک صندلی
محله خاموشان
نصرک
نصرک
5:13
در محله خاموشان شور و شین به پا بو
(در محله خاموشان شور و شیون به پا شد)
دختو مال اون مَحلَه خیلی گولوم ایدا
(دختر اون محله خیلی گولم زد)
در محله خاموشان شور و شین به پا بو
در محله خاموشان شور و شین به پا بو
در فصل زمستونن گل میون خارن
(فصل زمستونه، گل میون خاره)
در محله خاموشان شور و شین به پا بو
در محله خاموشان شور و شین به پا بو
غصه مخوای دلبر که یارُم بَرملا بو
(غصه نخور ای دلبر، یارم برملا شد)
هوش از سرُم ایبرد و شیطون گولم ایدا
(هوش از سرم برد و شیطون گولم زد)
یارو مال اون محله رو سینِی سووارن
(مردی از اون محله، رو قایق سواره)
سوگند
دارا دارائی
ابراهیم منصفی
6:51
به آن سکوت غمگین و به گفتگویت سوگند
به آن نگاه شیرین و به تار مویت سوگند
به لحظههای شادی که مرا شکوفا کردی
به عطر دلنشین و به رنگ و بویت سوگند
به هر کجا ارزان بودی، من آرزویت کردم
دمی مرا به یاد آور، به آرزویت سوگند
در اوج بد نامیها تو آبرویم بودی
مرا دگر مران از خود، به آبرویت سوگند
در اوج تنهایی، سرود جانم بودی
صدای پاک قلبم باش، به های و هویت سوگند
به هر کجا ارزان بودی، من آرزویت کردم
دمی مرا به یاد آور، به آرزویت سوگند
غریب و تنها بودم، تو آشنایم گشتی
شدم اسیر مهر تو، به خاک کویت سوگند
لنج و بیوه
علیخان حبیب زاده
علیخان حبیب زاده
4:31
بیوه زنُم و تنها دو تا چوکَلَک اُمهَه
(بیوه زنی تنها هستم و دو تا پسر بچه دارم)
راه اَبرُم وا دیربا یَه دنیا مشکل اُمهَه
(راه میبرم به دریا و یک دنیا مشکل دارم)
اَگَه بمونُم بیکار گشنه اَمونه چوکُم
(اگر بیکار بمونم بچههام گرسنه میمونن)
امون و صد امون آخ هیچکی نینن به فکرُم
(ای امان و صد امان آخ هیچکس به فکر من نیست)
چِشن لَنج؟ لَنج سمَرِن، چِشن لَنج؟ لَنج سمَرِن
(لنج چی شده؟ لنج خرابه، لنج چی شده؟ لنج خرابه)
سَلامَه پر خطرِن، سَلامَه پر خطرِن
(«سلامه» جای پر خطریه)
اگه بحرِن یا که بَرِن سَلامَه پر خطرِن
(چه دریا باشه چه خشکی «سلامه» پر خطره)
نادونُم بی چه ایطو روزی میکردن خدا
(نمیدونم خداوند چرا روزی منو اینجوری کرد)
مِه همون دم که مُردُم چوکُنُم اَ بن رسوا
(من همون دم که بمیرم بچههام رسوا میشن)
کاکا بشنوی گَپُم بعد مِه زنده مُندی
(برادر اگر بعد از من زنده موندی این حرفم رو بشنو)
چوکُن بی بَپِ مِه دست نراهشو بیاری
(که از بچههای بی پدر من نگهداری کنی)
چِشن لَنج؟ لَنج سمَرِن، چِشن لَنج؟ لَنج سمَرِن
(لنج چی شده؟ لنج خرابه، لنج چی شده؟ لنج خرابه)
سَلامَه پر خطرِن، سَلامَه پر خطرِن
(«سلامه» جای پر خطریه)
اگه بحرِن یا که بَرِن سَلامَه پر خطرِن
(چه دریا باشه چه خشکی «سلامه» پر خطره)
شبهای روز
دارا دارائی
6:43
گوش واره (محلی بندرعباس)
5:30
جومِنی سوزن گوشوارش طلاهن
(لباسش سبزه و گوشوارهش طلایی)
ناز اَسیتن نو عروس و قدش کوتاهن
(ناز میکنه نوعروس و قدش کوتاهه)
روبروم نِشتِن نکردن نگاهُم
(روبروم نشسته و نگاهم میکنه)
نادونم تو ای عزیز خونت در کجاهن
(نمیدونم عزیزم خونه تو کجاست)
آخ برم جومه سوز چکَ و اروش نِشتِن
(آخ که چقدر لباس سبز بهش میاد)
اسم تو بی همیشهَ رو قلبوم نوشتن
(اسم تو برای همیشه روی قلبم نوشته)
حاضرُم بخاطرت جون بُکُنُم قربُن
(حاضرم به خاطرت جونم رو قربانی کنم)
اگه یک لحظه نبی موا بشُم وِیرون
(اگه یک لحظه نباشی میخوام که ویرون بشم)
یتر یتر یتر بودُم بیمار
(یار یار یار شدم من بیمار)
یار یار یار بودُم گرفتار
(یار یار یار شدم گرفتار)
ترنگ
حمزه یگانه
مریم کریمی
4:49
گاهی به این سو، گه به آن سو رفته راهم
گاهی در اوجم، لحظهای دیگر به چاهم
سودی ندارد بی قراری، بس کن ای دل
کم خوش دلت با سایه هر کس کن ای دل
درجا نزن راه درازی مانده برجا
کم به امید جادهها دست دست کن ای دل
بس کن ای دل
بس کن ای دل
مردن مردانه
ابراهیم علوی
ابراهیم منصفی
6:28
شش تیغه مکن صورت ای آدم دیوونه
(شش تیغه نکن صورتت رو، ای آدم دیوانه)
کس منتظرت نینن وا سر خو مزن شونه
(کسی منتظرت نیست، سرت رو شونه نکن)
ایوم جوونی ره برگشتن هم اینینن
(ایام جوونی رفت و برگشتنی هم در کار نیست)
مثل یه درختی که نابو دگه اون دونه
(مثل درختی که دیگر به دونه برنمیگرده)
حلاج که بر دارن از رازو خبر دارن
(حلاج که بر داره، از رازها خبر داره)
رازی که شو نافهمی صد عاقل و فرزونه
(رازی که صد عاقل و فرزانه هم نمیفهمن)
تو بازم اَجنگیدی با دیو و دَد و آدم
(تو بازم هم با دیو و حیوان و آدم میجنگی)
تا بلکه وا دست پر هر رو بری خونه
(تا شاید هر روز با دست پر بری به خونه)
چشمی تو چشوم کفتن که مثل یه دیوارِن
(چشمی به چشمم افتاد که مثل یک دیوار بود)
تو راه مِ و مردن مابین مِ و خونه
(در راه من و مردن مابین من و خونه)
نه خونه نابیم هه نه غربت و آبادی
(نه خونه نابی دارم نه غربت و آبادی)
سرگشته و بی سامون اَ ای خونه و او خونه
(سرگشته و بی سامون، از این خونه به اون خونه)
تو مامن ابرامی سلطان بداقبالون
(تو مامن ابراهیمی، سلطان بد اقبالها)
سرباری بشتر بس بی حجّت و بی بونه
(سرباری بیشتر بسه، بی دلیل و بی بهونه)
تقدیر سر پیری از مِ چه شوا آخر؟
(قدیر سر پیری، آخر از من چه میخواهد؟)
یا زندگی بختِر یا مردن مردونه
(یا زندگی بهتر یا مردن مردونه)
صدا
حمزه یگانه
رضا محمدی
5:24
صدا ز کالبد تن به در کشید مرا
صدا به شکل کسی شد به بر کشید مرا
صدا شد اسب ستم روح من کشان ز پی اش
به خاک بست و به کوه و کمر کشید مرا
بگو کدامین نقاش ناموافق بود
که با دو دیده همواره تر کشید مرا
چه بیم داشت که از ابتدای خلقت من
غریب و کج خلق و دربهدر کشید مرا
دو نیمه ساخت مرا پس تو را کشید از من
پس از کنار تو آن سوتر کشید مرا
میانمان دری از مرگ کرد نقاشی
به میخ کوفته در پشت در کشید مرا
دگر کشید تو را، دگر کشید مرا
یک استکان چای از خیر و شر کشید مرا
تو را شکر ساخت و در ذرههای من حل کرد
سپس به سمت لبش برد و سر کشید مرا
گلبوته
ابراهیم منصفی
ابراهیم منصفی
6:17
یه دَفَه دگه مث قدیم بی چه دل از مِ نابری
(یک دفعه دیگه مثل قدیم، چرا از من دل نمیبری؟)
دزدکی نگاهُم ناکنی از زیر جِلبیل زری
(دزدکی نگاهم نمیکنی، از زیر روسری زری)
یادت بیار وقتی تهُند دستت تو دستُم تَنُها
(یادت بیار وقتی میاومدی، دستت رو دستام میزاشتی)
وقتی تهُند هوشیار اَرُم نرفته مستُم تَنُها
(وقتی میاومدی هوشیار بودم، میرفتی مستم میزاشتی)
م و تو مث بهار و گل یک دل و یک جُن اَستریم
(من و تو مثل بهار و گل، یک دل و یک جون بودیم)
دور اَ هم و بی ههدگَه هول و هراسُن اَستریم
(دور از هم و بی همدیگه، در هول و هراسون بودیم)
یه دَفَه دگه مث قدیم و از زیر چشی نگام بُکُ
(یک دفعه دیگه مثل قدیم، زیر چشمی نگاهم کن)
تو خُو، تو بیداری بُدو اپُشت در صدام بُکُ
(تو خواب و توی بیداری بیا، از پشت در صدام بزن)
وقتی که تو پهلوم بشی یه دنیا شور و حال اُمَه
(وقتی که تو کنارم باشی، یک دنیا شور و حال دارم)
حضور تو بس که خاشن احساس اَکُنُم بال اُمَه
(حضور تو از بس خوشه، احساس میکنم بال دارم)
سامبای بهار
عطا الله خرم
سیروس آرین پور
6:16
بارونه
بارونه آروم بیا
دونهها
دونههای بارون بیا
بارونه
بارونه آروم بیا
دونهها
دونههای بارون بیا
بارون بارونه زمینا تر میشه
گلنسا جونُم کارا بهتر میشه
گلنسا جونُم تو شالیزاره
برنج میکاره میترسُم بچاد
طاقت نداره طاقت نداره
دونهها
دونههای بارون بیا
بارونه
بارونه آروم بیا
دونههای بارون ببارید آروم تر
بارای نارنج داره میشه پر پر
گلنسای منو میدن به شوهر
خدای مهربون تو این زمستون
یا منو بکش یا اونو نستون
بارون بارونه زمینا تر میشه
گلنسا جونُم کارا بهتر می شه
گلنسا جونُم غصه نداره
زمستون میره پشتش بهاره
پشتش بهاره پشتش بهاره
آی زمستون میره پشتش بهاره
پشتش بهاره، پشتش بهاره