میرم حالا که تو دنیاتو ساختی ولی پیشت بودم هر بار که باختی دیگه بعد از تو از این خونه سیرم حلالم کن دارم با گریه میرم دارم میرم بخند واسم نمیبینم تورو دیگه میباره اشک من نمنم دارم میرم تو خوشبخت میشی بعد از من چیکار با قلب من داری میافتی از سرم کمکم دارم میرم واست هر کار میکردم دوست نداشتی میخواستم جون بدم واست نذاشتی اگه میخواستی میشد جون بگیرم حلالم کن دارم با گریه میرم دارم میرم نگاهم کن آخه این آخرین باره دلم تنگ میشه میدونم دارم میرم ببخش زوری پیشت موندم دیگه خودخواهیه باشم از اینکه بودی ممنونم دارم میرم
ببخش
مجید خراطها
حمید احدی
یادته وتی بدرقهم میکردی گفتی قول بده بهم زود بر میگردی میدونستم دلت از جدایی سیره قربونت برم که زود گریهت میگیره توی آغوشم میلرزید شونههامون خیس گریه شد چشای هردوتامون دادمت دست خدا همون خدایی که تو تقدیرم نوشته بود جدایی ببخش اگه که بیخبر تنهات گذاشتم تو قلب مهربون تو جدایی کاشتم قسم بخور که بعد من دلت نگیره ببخش که چارهای جز این داشتم گریه نکن عشقم بدون قسمت همینه به آرزوهات میرسی دلخوشیم اینه اون زار منو نگاه نکن واست بمیرم گریه نکن دارم آتیش میگیرم تو که نیستی ببینی دنیام چه سرده چه غریبونه دلم هواتو کرده چجوری دارم تو تنهایی میمیرم خیلی بیتابم بهونتو میگیرم دیگه جوونم از غمت به لب رسیده کل خاطرات من بوی تو میده قسمت اینه گرچه عاشقیم دوتامون تورو میسپرم به دستای خدامون ببخش اگه که بیخبر تنهات گذاشتم تو قلب مهربون تو جدایی کاشتم قسم بخور که بعد من دلت نگیره ببخش که چارهای جز این داشتم گریه نکن عشقم بدون قسمت همینه به آرزوهات میرسی دلخوشیم اینه اون زار منو نگاه نکن واست بمیرم گریه نکن دارم آتیش میگیرم
دلشکسته
مجید خراطها
یه دل شکسته بودی بی پر و بال دعا کردم که زودتر پر بگیری خودم بال و پرت دادم تا اینکه دیدم تنها پریدی داری میری میدونم بر می گردی سمت من باز وقتی حس میکنی تنهاترینی برو فکر خودت باش چون بعیده نشونی از من عاشق ببینی حالا تنها نشستم تا ببینم ته این قصهمون آخر چی میشه اینقدر خوابای بد دیدم که دیگه داره کابوسهام تکراری میشه تموم لحظههامو با تو بودم تو هم جز من کسیرو دوست نداشتی بهت عاشق شدنرو یاد دادم ولی عاشق شدی تنهام گذاشتی میدونم بر میگردی سمت من باز وقتی حس میکنی تنهاترینی برو فکر خودت باش چون بعیده نشونی از من عاشق ببینی تو تاریکی یه عمر تنهات نذاشتم توی پس کوچههای ناامیدی تا یکروز روشنی اومد سراغت منو تنها گذاشتی پرکشیدی
لجبازی
حمید احدی
مجید خراطها
لم تنگ شد برات بس کن چقد دعوا و لجبازی من آروم بودم اون روزا داری از من چی میسازی یه فکری واسه درمون من تنها و بیکس کن من آروم بودم اون روزا دارم داغون میشم بس کن چیکار کردی با قلبامون که بیتابی و من خسته محبت کن بهم عشقم دارم دق می کنم بسه چی میسازی از اون مردی که بود محجوب و با احساس بجای سفرهای از عشق همش تو خونمون دعواس دلم تنگ شد برات بس کن مگه قلب تو از سنگه این آدمرو نمیشناسم دلم واسه خودت تنگه نجنگ با من قبول دارم همین حالا تو پیروزی چطور باور کنم امروز تو اون انسان دیروزی چیکار کردی با قلبامون که بیتابی و من خسته محبت کن بهم عشقم دارم دق میکنم بسه
عادت
مجید خراطها
مجید خراطها
از وقت رفتنت گلم چند وقتی داره میگذره میگفتی عادت میکنم هر لحظه حالم بدتره این خاطرات لعنتی میپاشهرو قلبم اسید خیلی سواله تو دلم به آرزوها کی رسید با کی تو اینروزا گلم گلایه از من میکنی تو لحظههای بی کسیت یاد من اصلا میکنی گاهی لباسایی که دوست داشتیرو تن میکنم هر شب به یادت تا سحر هی شمع روشن میکنم عکسا و یادگاریات این روزا تسکینم شده خندیدن زوری گلم این روزا تمرینم شده عادت نکردم من هنوز تو خاطرت پرمیزنم وقتی میام به خونهمون گاهی هنوز درمیزنم لیوان و بشقابت هنوز رو سفرمون بیتابته نون و نمکهامون هنوز من مطمئنم یادته وقتی که دلتنگم تورو پیشم تصور میکنم با اشکهام تا قبل صبح لیوانتو پر میکنم سر میکشم اشکمرو تا تلخی اینروزا بره باز امشبم رفت و دلم واسه شکستن حاضره جا پای تو اینجا هنوزرو تاروپود قالیه به جان جفتمون قسم جات خیلی اینجا خالیه امشب ازت میخوام خدا فکرم بیافته تو سرش اون عشقرویایی ما این باشه باید آخرش میرم از این خونه شاید اینجا اضافیتر منم گاهی ولی یواشکی حتما بهت سر میزنم این آخرین نامهس گلم مواظب خودت بمون رفتم ولی سپردمت دست خدای مهربون
بارون
برگرفته از موسیقی کردی
مجید خراطها
رفتی و گفتی خدانگهدار بهت گفتم میری شالتو بردار شاید سردت شه هوا داغونه کاشکی اسممرو یادت بمونه رفتی و حسی مثل دلشوره بهم میگفت قلبت از دلم دوره خندههات میگفت دیگه آزادی گریه میکردم دست تکون دادی وقتی میرفتی آسمون ترس شد بارون بارید و حالم بدتر شد رفتی و من تو اوج دلسردی هی دعا کردم کاشکی برگردی یادته اون روزی که همو دیدیم بارون بارید و کلی خندیدیم چقد راه رفتیم تو هوایی سرد نمنم بارون خیسمون کرد زیر اون بارون چشمتو بستی گفتی همراهم تا تهش هستی گفتی میمونی تو غم و سختی یادته آره ؟ پس چرا رفتی بینشون از تو من میگردم کل این شهرو زیر و رو کردم باد و بارون زد کلی غم اومد دیگه از بارونم بدم اومد
بچگی
مجید خراطها
مجید خراطها
من بزرگ شدم نمیشناسی منو شایدم نه منو یادته هنوز من همون همبازی بچگیهات که با هم بازی میکردیم شب و روز وقتی با هم میدوییدیم تو کوچه خیلی دوست داشتم تو تندتر بدویی که واسه خنده آوردن رو لبات بتونم بگم برندهمون تویی میدونستم تو کجا قائم میشی اما خب میباختمو عالمی داشت من بهجات چشم میذاشتم آخه شبا چشمام از دوری تو چشم نمیذاشت غروبا که بازیمون تموم میشد گریه میشد سهم من فقط همین تو خونه ازم میپرسیدن چته، میگفتم هیچی نیست خوردن زمین باز به شوق اینکه فردا پیشمی میشمردم همه لحظه لحظه شو راضی بودم حتی وقتی پیشمی چشم بزارمو بگم قاییم بشو اما خب حالا کجا قاییم شده همبازیت بهغیر من مگه کی بود دیگه طاقت ندارم چشم بزارم آخه آستینای من خیس میشه زود اینقدر چشم گذاشتم رو این دیوار داره گوشه آجرهاش میپره اگه برنگردی مطمئن میشم قلب تو از این دیوارم سنگتره دیگه بازی بسه من خسته شدم کاش بدونی تو دلم چه دردیه دیگه گم شدم تو دنیای خودم اگه پیدام نکنی نامردیه نمیگم بدم میاد بزرگ شدیم من هنوزم اون دوتارو دوست دارم هنوزم به سادگی بچگی هنوزم من تورو 7 تا دوست دارم
مادر
مجید خراطها
مجید خراطها
لحظهی رفتن تو از خونه دست و پام لرزیدن سرد شدن جلو اشکامو گرفتم آخه بقول خودتی پا مرد شدم تو که رفتی خونه دلتنگه سقفمو نیواشکی نم میده طفلی آینهمون چقد پیر شده از وقتی رفتنتو فهمیده خونه یه حس عجیبی داره گلدونارو آب دادم خشکیده شاخههاش قهره با دستام انگار اونم این نبودنو فهمیده پردههای خونمون بیتو چروک بیتو خونمون زیادی سرده دیگه دور سفرمون نیست کسی هرکسی یه گوشهای کز کرده یه چیزی بگو دلم تنگ شده آره بد کردم منو دعوا کن داره پیرم میکنه تنهایی خیلی میترسم چشاتو وا کن همه دورمو گرفتن اما تنهایی خیلی خرابم کرده خنده از لبام نیافتاده ولی سیل اشکام خیس آبم کرده بیا دستامو بگیر و پاشو اومدم که با خودت برگردم اگه برگردی باهام میبینی کلی شمع تو خونه روشن کردم تو که دستامو گرفتی یک عمر ای خدا توام بگیر دستاشو دلمو نشکن پر از دلشوره ام مادرم تولدت شد پاشو یه چیزی بگو دلم تنگ شده آره بد کردم منو دعوا کن داره پیرم میکنه تنهایی خیلی میترسم چشاتو وا کن
ناراحت
مجید خراطها
مجید خراطها
منو دارن که راحت شن منو راحت شدن خوبیم هنوز نرفتی از قلبم ولی توش کلی آشوبه آخه هر گوشه از قلبم تو تنها فرد محبوبی اگه دوست داری بدتر شو از این بدتر شی هم خوبی در قلبم رو می بندم حالا یا بیتو یا باتو اینقد عزیزی که حتی نمیگیرم جلو راتو رو حرفت نه نمیارم با اینکه حالم آشوبه برو تصمیم من با تو ، تو هر کاری کنی خوبه برای حل درد من بگو قلبت چرا سرده منو منها نکن وقتی حواست جمع یک مرده منو قیچی نکن وقتی نه میبری به میبرم تو یادم زود میافتی حتی باشی خوش و خرم حروم شد زندگیم بیتو حلالم کن تو میتونی تو داری میری از قلبم ولی باز توش میمونی ترنج باقچه قلبم چی میشه تو دلم جا شی چقد احساسشم خوبه تو رنج زندگیم باشی