الیلی وای لیلی وا لیلی واویلی یا واعویلی ویلی واویلی واویلی والیلی وای لیلی وا لیلی واویلی یا واعویلی ویلی واویلی روزم شب از محالی خوابی خیالی واویلی از موی او نال و نالان مویی و نالی واویلی نعل سمندش از خاک بر شده تا افلاک در غم او رشک مجنونم من و دل حالی تو شمع کاشانه منم چو پروانه دلم به زلف توست مزن بر او شانه جانا بدرالدجایی دام دلهایی از رشک تو زهره گویان رو چه آرایی؟ از رخ خوبت هیهات مه به فلک شه مات مانده چو گو سر به چوگان من سودایی یا خیر الحبیبی و محبوب جامم پر از دنانی راحی ریحانی ای لاله رو داغ جانان داغ جانانی شور نشاطش در چنگ شعله آتش رنگ از تف و آتش افشان شد دم انسانی
ستارۀ غریب
04:42
تو ستاره غریبی تو شکوه باور من شب عاشقیست یارا بنشین برابر من تو چه کردهای که با تو شده عشق تار و پودم تو چه کردهای که عمریست پی تو در سجودم تو چه کردهای که عمری ز پیت دویدهام من به خدا قسم که با تو به خدا رسیدهام من چه شکسته ایستادی، چه شکسته تر پریدی به طواف عاشقانه حرم خدا رسیدی، حرم خدا رسیدی تو چه کردهای که عمری ز پیت دویدهام من به خدا قسم که با تو به خدا رسیدهام من چه شکسته ایستادی، چه شکسته تر پریدی به طواف عاشقانه حرم خدا رسیدی، حرم خدا رسیدی
هوای تو
05:34
از کجا باید شروع کرد کرد قصهی عشقو دوباره با زمین خیلی غریبم با هوای تو صمیمی دیده بودمت هزار بار تو یه رویای قدیمی به نگاه چشم گریون یه فرشه رو زمینی چشامو به روت می بندم تا که اشکامو نبینی با تو فریاد یه عمرو میکشم تا اوج باور دلای آبی همیشه میمونن بی یار و یاور از کجا باید شروع کرد قصه ی عشقو دوباره تا همه بغضهای عالم سر عاشقی نباره از کجا باید شروع کرد قصهی عشقو دوباره تا همه بغضهای عالم سر عاشقی نباره غربت آرزوهامون دل طاقتو شیکونده نگو تو شهر حقیقت واسه ما جایی نمونده نگو دیره واسه گفتن سهمم از دنیا همینه که تو تنهایی شبهام کسی اشکامو نبینه از کجا باید شروع کرد قصهی عشقو دوباره تا همه بغضهای عالم سر عاشقی نباره از کجا باید شروع کرد قصهی عشقو دوباره تا همه بغضهای عالم سر عاشقی نباره از کجا باید شروع کرد
طلب
04:23
ای ساحل آرامشم سوی تو پر میکشم از دوریت در آتشم در آتشم یا را ای ساحل آرامشم سوی تو پر میکشم از دوریت در آتشم در آتشم یا را دست از طلب ندارم تا کام من بر آید دست از طلب ندارم تا کام من بر آید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر آید بگشای تربتم را بعد از وفات بنگر کز آتش درونم دود از کفن برآید بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران بگشای لب که فریاد از مرد وزن بر آید بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران بگشای لب که فریاد از مرد و زن بر آید ای ساحل آرامشم سوی تو پر میکشم از دوریت در آتشم در آتشم یارا ای ساحل آرامشم سوی تو پر میکشم از دوریت در آتشم در آتشم یارا
غزل حافظ
05:30
درد گنگ
03:30
نمیدانم چه میخواهم بگویم زبانم در دهان باز بسته است در تنگ قفس باز است و افسوس که بال مرغ آوازم شکسته است نمیدانم چه میخواهم بگویم غمی در استخوانم میگدازد خیال ناشناسی آشنا رنگ گهی میسوزدم گه مینوازد پریشان سایهای آشفته آهنگ ز مغزم میتراود گیج و گمراه چو روح خوابگردی مات و مدهوش که بی سامان به ره افتد شبانگاه درون سینهام دردیست خونبار که همچون گریه میگیرد گلویم غمی آشفته دردی گریه آلود نمیدانم چه میخواهم بگویم نمیدانم چه میخواهم بگویم
مناجات
05:23
مرو ای دوست
10:16
مرو ای دوست مرو ای دوست مرو از دست من ای یار که منم زنده به بوی تو به گل روی تو مرو ای دوست مرو ای دوست بنشین با من و دل بنشین تا برسم مگر به شب موی تو تو نباشی چه امیدی به دل خسته من تو که خاموشی بی تو به شام و سحر چه کنم با غم تو مرو ای دوست مرو ای دوست مرو از دست من ای یار که منم زنده به بوی تو به گل روی تو بنشین تا بنشانی نفسی آتش دل بنشین تا برسم مگر به شب موی تو تو نباشی چه امیدی به دل خسته من تو که خاموشی بی تو به شام و سحر چه کنم با غم تو چه کنم با دل تنها که نشد باور من تو و ویرانی خاموشی کوهم اگر چه کنم با غم تو چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل چه کنم با این درد دل من ای دل من
شب تار
06:04
دیگه از خستگیام خسته شدم خسته شدم دیگه از بستگیام بسته شدم بسته شدم میزنم تیغ به بند بستگی مگه آزاد بشم ز خستگی مگه آزاد بشم ز خستگی بسه تنهایی دیگه توی قفس بسه این قفس بدون هم نفس دیگه بسه تشنگی بدون آب خوردن فریب و نیرنگ سراب واسه هر کی دل من تنگ میشه تا میفهمه دلش از سنگ میشه واسه هر کی دل من تنگ می شه تا میفهمه دلش از سنگ میشه دوستی از رو زمین پاک شده مردی و مردونگی خاک شده هر کی فکر خودشه تو این زمون تو نخ آب یخ و گرمی نون هر کی فکر خودشه تو این زمون تو نخ آب یخ و گرمی نون باید حرف دلمو گوش کنم غمه دنیارو فراموش کنم دستمو بلند کنم به آسمون خودمو رها کنم از این و اون دلمو جدا کنم از آدما سینمو پر کنم از یاد خدا دلمو جدا کنم از آدما سینمو پر کنم از یاد خدا دیگه بسه دیگه بسه انتظار ابر رحمت به سر دنیا ببار شب تار شب تار شب تار آسمون! خورشیدو بردار و بیار دیگه بسه دیگه بسه انتظار ابر رحمت به سر دنیا ببار شب تار شب تار شب تار آسمون! خورشیدو بردار و بیار دیگه بسه دیگه بسه انتظار ابر رحمت به سر دنیا ببار شب تار شب تار شب تار آسمون! خورشیدو بردار و بیار