برای آخرین بار، خدا کنه بباره تو این شب کویری، یه قطره از ستاره همیشه بودی و من، تو رو ندیدم انگار بگو بگو که هستی، برای آخرین بار وقتی دوری، تنهاییم نزدیکه قلبم بیتو میترسه تاریکه چه لحظهها که بی تو، یکی یکی گذشتن عمرمو بردن اما، یه لحظه برنگشتن تو چشم من نگاه کن، منو به گریه نسپار حالا که با تو هستم، برای اولین بار برای آخرین بار
خیال تو
پدرام کشتکار
افشین یداللهی
03:59
خیالتو میدزدم از تو شبستون خواب تو ابرا پنهون میشم یه وقت نبینه مهتاب بارون میشم میبارم تو آسمون چشمات که رو زمین به یاد همه بمونه چشمات بخوای نخوای فقط تو بیای نیای فقط تو تو تو فقط تو آهای آهای فقط تو از سر پرچین شب وقتی سرک میکشی مهتاب هاج و واج و پائین ترک میکشی میاد واسه تماشا میفته تو حوض نور اونجا که عکس چشمات افتاده از راه دور بخوای نخوای فقط تو بیای نیای فقط تو تو تو فقط تو آهای آهای فقط تو تو ترمه نگاهم چشات گلابتونه گذشتن از تو سخته محاله دل بتونه یه گوشه تو قلب هر آدمی نوشته با عشق میشه پنبه کرد هر چی که غصه رشته
لبخند اجباری
افشین یداللهی
04:06
خسته ام از لبخند اجباری خسته ام از حرفای تکراری خسته از خواب فراموشی زندگی با وهم بیداری این همه عشقای کوتاه و این تحمل های طولانی سرگذشت بی سرانجام گمشدن تو فصل طوفانی حقیقت پیش رومون بود ولی باور نمیکردیم همینه روز روشن هم پی خورشید می گردیم نشستیم روبروی هم تو چشمامون نگاهی نیست نه با دیدن، نه با گفتن به قلب لحظه راهی نیست نه با دیدن، نه با گفتن به قلب لحظه راهی نیست این همه عشقای کوتاه و این تحمل های طولانی سرگذشت بی سرانجام گمشدن تو فصل طوفانی من و تو گم شدیم انگار تو این دنیای وارونه که دریاشم پر از حسرت همیشه فکر بارونه سراغ عشق و می گیریم تو اشک گریه ی آخرتو دریای ترک خرده میون موج خاکستر این همه عشقای کوتاهو این تحمل های طولانی سرگذشت بی سرانجامه گمشدن تو فصل طوفانی
انگار نه انگار
افشین یداللهی
04:42
کنج خونه نشستی و در رو دنیا بستی و از بس شکایت میکنی به مردن عادت میکن هی میگی تقدیر منه و هی میگی تقصیر منه تو این وسط چه کاره ای که عمریه آواره ای بهش میگم بسه دیگه چکار داری کی چی میگه نذار خودت سرکار انگار نه انگار میگم هنوز د یر نشده هنوز د لت پیر نشده پاشو ودست رو دست نذا ر انگار نه انگار توی گذشته موندی و هی دلتو سوزوندی و هر چی میگم بخند یه بار انگار نه انگار انگار همه بیکارنو دشمنی با تو دارنو همش با تو بد میکنن راه تو رو سد میکنن اینا همش بهونت کارای بچگونته چشم دلت تا نبینه صد سال دیگم همینه این دیگه حرف آخره عمر تو داره میگذره تموم که شد به روت نیار انگار نه انگار
وقتی که نباشی
افشین یداللهی
04:56
کوچه وقتی که نباشی رگ خشکیده شهر ماه تو گوش خونه گفته دیگه با پنجره قهر سقف دلبستگی بی تو واسه من سایه نداره دلماز روزی که رفتی دیگه همسایه نداره تو پی کدوم ستاره پشت ابرا خونه کردی رفتی و چیزی نگفتی گریه رو بهونه کردی من سوال ساده تو تو جواب مشکل من ردپای رفتن تو روی صحرای دل من کوچه وقتی که نباشی رگ خشکیده شهر ماه تو گوش خونه گفته دیگه با پنجره قهر سقف دلبستگی بی تو واسه من سایه نداره دلماز روزی که رفتی دیگه همسایه نداره وقتی آسمون شبهام زیر سایه چشات وقتی حتی این ترانه رنگ غربت صدات نمیزارم این دو راهی سر راه ما بشینه نمیزارم این جدایی رنگ فردا رو ببینه کوچه وقتی که نباشی رگ خشکیده شهر ماه تو گوش خونه گفته دیگه با پنجره قهر سقف دلبستگی بی تو واسه من سایه نداره دلماز روزی که رفتی دیگه همسایه نداره شب با فانوس اشکت می برم به روشنایی با تو میرسم دوباره به طلوع آشنایی می دونم هر جا که باشی دل تو اهل همین جاست واسـه من تو اینجا اول و آخر دنیاست
غریبانه
افشین یداللهی
03:07
هرچی آرزوی خوبه مال تو هرچی که خاطره داریم مال من اون روزای عاشقونه مال تو این شبای بی قراری مال من منم و حسرت با تو ما شدن تویی و دلهرم از رها شدن آخر غربت دنیاست مگه نه اول دو راهی آشنا شدن تو نگاه آخر تو آسمون خونه نشین بود دلتو شکسته بودن همه قصه همین بود می تونستم با تو باشم مثل سایه مثل رویا اما بیدارمو بی تو مثل تو تنهای تنها
ترانه خونه
افشین یداللهی
03:53
تا دل ترانه خونه دل من ترانه خونه چرا بی تپش بمونه دل این ترانه خونه وقتی آسمون قفس شد باز هوای قصه پس شد دم آخر سقوطم یه ستاره هم نفس شد ستاره با چشای تو شبونه آفتابی میشه با سایه ی تو کوچمون دوباره مهتابی میشه تا به رویا دل سپردم تورو تا خاطره بردم شبا رو دونه به دونه تو چشای تو شمردم نذار این خار تو باشه غصه دنبال تو باشه اگه گاهی نگرونی دل من مال تو باشه ستاره با چشای تو شبونه آفتابی میشه با سایه ی تو کوچمون دوباره مهتابی میشه اگه بغضو بشه خندید میشه پشت پرده رو دید می شه دست غمو رو کرد اگه عشقو بشه فهمید میشه تردیدو سفر کرد عمرو با حادثه سر کرد وقتی با یه عشق ساده بشه خستگی رو در کرد ستاره با چشای تو شبونه آفتابی میشه با سایه ی تو کوچمون دوباره مهتابی میشه تا دل ترانه خونه دل من ترانه خونه چرا بی تپش بمونه دل لین ترانه خونه وقتی آسمون قفس شد باز هوای قصه پس شد دم آخر سقوطم یه ستاره هم نفس شد ستاره با چشای تو شبونه آفتابی میشه با سایه ی تو کوچمون دوباره مهتابی میشه
من بیتو
افشین یداللهی
03:56
تو شروع آسمونی می دونستم نمیمونی چشم تو آخر دنیاس خودت اینو نمیدونی داشتن و نداشتن تو گاهی سخته گاهی ساده اگه راهی اگه بی راه منم و پای پیاده آخ که چه ساده گم شدم تو غربت چشای تو سکوت شیشه ی دلم شکسته با صدای تو آخ تمام لحظه هام اسمت یادم نمی ره گذشته ها گذشته ها هیچ کی گناهی نداره وقتی با تمام قلبم واسه زندگی میمیرم تن من می لرزه اما تو را از خودم میگیرم من بی من من بی تو من از سایه فراری می شم اون حادثه ای که روزی بود و روزگاری حالا من نه توی قصه نه تو آرزوم نه خوابم این سوال ساده ست چرا دنبال جوابم آخ که چه ساده گم شدم تو غربت چشای تو سکوت شیشه دلم شکسته با صدای تو آخ تمام لحظه هام اسمت یادم نمیره گذشته ها گذشته ها هیچ کی گناهی نداره
حس غریبی
افشین یداللهی
04:33
بیدارم و میبینمت رویا به رویا از پیش چشمم میروی دنیا به دنیا با تو میان آب و آ تش آشتی بود در آ تش است از رفتنت دریا به دریا یک بار دیگر عشق را با خون نوشتند تعبیر لبخند تو را گلگون نوشتند یک بار دیگر عشق را با خون نوشتند تعبیر لبخند تو را گلگون نوشتند تا دست عشق از پیکر عاشق جدا شد با دست لیلا قصه مجنون نوشتند این کوچه ها بی تو همیشه بی قرارن حس غریبی بین پاییز و بهارن رفتی ولی فکری به حال کوچه ها کن بوی تو دارند و تو را اما ندارن بیدارم و می بینمت رویا به رویا از پیش چشمم میروی دنیا به دنیا با تو میان آب و آ تش آشتی بود در آ تش است از رفتنت دریا به دریا بیدارم و میبینمت رویا به رویا از پیش چشمم میروی دنیا به دنیا
زمونه
افشین یداللهی
02:42
چه رسمی داری ای دوره زمونه که هر روزت یه جا عاشق کشونه هزاران سال که میجنگه آدم نمی دونه گرفتار جنونه زمونه آی زمونه آی زمونه یکی با فرق زخمی توی محراب یکی غرق به خون لب تشنه آب یکی پاهاشو رو مین جا گذاشته یکی پاشیده خونش روی مهتاب نفسهای بهار و گاز خردل رو خاک آسمون رگبار تاول همیشه عاشق از جونش گذشته که عشق آسان نبود از روز اول هنوزم کار دنیا قیل و قاله هنوزم صلح آدمها محاله هنوز آدم نمیشناسه خدا رو هنوزم قلب عاشق پایماله زمونه آی زمونه آی زمونه یکی با فرق زخمی توی محراب یکی غرق به خون لب تشنه آب یکی پاهاشو رو مین جا گذاشته یکی پاشیده خونش روی مهتاب