آهنگساز: میلاد درخشانی
تنظیمکننده: میلاد درخشانی، رضا تاجبخش
میکس: حمیدرضا آداب، ایمان حجت
مسترینگ: حمیدرضا آداب، ایمان حجت
آرزو
04:44
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم
همه جا به هر زبانی، بود از تو گفت و گویی
همه خوشدل این که مطرب بزند به تار، چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
چه شود که راه یابد سوی آب، تشنه کامی
چه شود که کام جوید زلب تو، کامجویی
بشکست اگر دل من، به فدای چشم مستت
سر خمّ می سلامت، شکند اگر سبویی
همه خوشدل این که مطرب بزند به تار، چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
همه خوشدل این که مطرب بزند به تار، چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
همه خوشدل این که مطرب بزند به تار، چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
بشنو
04:40
گر گذران از شب به آسمان پنهان نیست
تنها من سکوت شب و رویایی که باقیست
در خیال من واژه ها میخوانند
بشنو بشنو بشنو همه حرفایی که دارم
همه حرفایی که دارم
جدا از یادت
نمانده همراهم
تو را من هر لحظه
به هر ساعت میخوانم
در نگاه من
شوق دیدن میبارد
من تنها با سکوتها همراهم
در خیال من
واژه های نیخوانند
بشنو بشنو بشنو همه حرفایی که دارم
همه حرفایی که دارم
جدا از یادت
نمانده همراهم
تو را من هر لحظه
به هر ساعت میخوانم
تو مرو
05:13
از کنار من افسردهی تنها تو مرو
دیگران گر همه رفتند خدا را تو مرو
اشک اگر میــچکد از دیده در دیده بمان
موج اگر میرود ای گوهر دریا تو مرو
از کنار من افسردهی تنها تو مرو
دیگران گر همه رفتند خدا را تو مرو
اشک اگر میچکد از دیده در دیده بمان
موج اگر میرود ای گوهر دریا تو مرو
ای قرار دل طوفانی بی ساحل من
بهر آرامش این خاطر شیدا تو مرو
ای قرار دل طوفانی بی ساحل من
بهر آرامش این خاطر شیدا تو مرو
ای نسیم از بر این شمع مکش دامن ناز
قصهها مانده من سوخته را با تو مرو
سایهی بخت منی از سر من پای مکش
به تو شاد است دل خسته
خدا را تو مرو
خدا را
ای قرار دل طوفانی بی ساحل من
بهر آرامش این خاطر شیدا تو مرو
ای قرار دل طوفانی بی ساحل من
بهر آرامش این خاطر شیدا تو مرو
قفس
04:42
تو را میخواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
تو را میخواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
ز پشت میلههای سرد و تیره
نگاه حسرتم حیران به رویت
در این فکرم که دستی پیش آید
و من ناگه گشایم پر به سویت
هی داد هی داد هی داد
در این فکرم من و دانم که هرگز
مرا یارای رفتن زین قفس نیست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نیست
در این فکرم من و دانم که هرگز
مرا یارای رفتن زین قفس نیست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نیست
نفس نیست نفس نیست
اشارات نظر
04:35
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من توست
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من توست
تو خداوند منی
05:52
در بر چشمهی نور در کنار خورشید
بر فراز افلاک لا به لای گل سرخ
زیر امواج کبود وقت بشکفتن گلها
در ورق تازهی گل
در نسیم خوش روز در دل تیرهی شب
با دلی پر از امید
در دل تیرهی شب با دلی پر از امید
عطر خوش بوی گلی
من تو را میجویم من تو را میخواهم
به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا
من تو را میجویم من تو را میخواهم
به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا
در بر چشمهی نور در کنار خورشید
بر فراز افلاک لا به لای گل سرخ
زیر امواج کبود وقت بشکفتن گلها
در ورق تازهی گل
در نسیم خوش روز در دل تیرهی شب
با دلی پر از امید
در دل تیرهی شب با دلی پر از امید
عطر خوش بوی گلی
من تو را میجویم من تو را میخواهم
به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا
من تو را میجویم من تو را میخواهم
به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا
همدم و غمخوار من تو سراپای وجودی
با سر پر از گناه من تو را میجویم
لغت والای منی روح منی جان منی
تو سراپای وجود تو بزرگی نوری
تو خداوند منی
من تو را میجویم من تو را میخواهم
به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا
من تو را میجویم من تو را میخواهم
به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا
برف
05:10
پشت شیشه برف میبارد
پشت شیشه برف میبارد
در سکوت سینهام دستی
دانه اندوه میکارد
چون نهالی سست میلرزد
روحم از سرمای تنهایی
میخزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی
دیگرم گرمی نمیبخشی
عشق ای خورشید یخ بسته
سینهام صحرای نومیدیست
خستهام از عشق هم خسته
پشت شیشه برف میبارد
پشت شیشه برف میبارد
در سکوت سینهام دستی
دانه اندوه میکارد
بعد از او بر هر چه رو کردم
دیدم افسون سرابی بود
آنچه میگشتم به دنبالش
وای بر من نقش خوابی بود
دیگرم گرمی نمیبخشی
عشق ای خورشید یخ بسته
سینهام صحرای نومیدیست
خستهام از عشق هم خسته
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق ای خورشید یخ بسته
سینهام صحرای نومیدیست
خستهام از عشق هم خسته
دیدم ای بس آفتابی را
کو پیاپی در غروب افسرد
آفتاب بی غروب من
ای دریغا در جنوب افسرد
بعد از او دیگر چه میجویم
بعد از او دیگر چه میپایم
اشک سردی تا بیافشانم
گور گرمی تا بیاسایم
از آخرین دیدار
07:02
چو گل در دست بیداد تو پرپر شد نگاه من
چنان کاندر سرای سینه ره گم کرد آه من
پلنگ خشمگینی دید این آهوی صحراگرد
چه زود از نیمه ره برگشت سرگردان نگاه من
نگاه من نگاه من نگاه من
دلم میسوزد و کاری ز دستم برنمیآید
بر نمیآید
دلم میسوزد و کاری ز دستم برنمیآید
بر نمیآید
چو گل در دست بیداد تو پرپر شد نگاه من
چنان کاندر سرای سینه ره گم کرد آه من
پلنگ خشمگینی دید این آهوی صحراگرد
چه زود از نیمه ره برگشت سرگردان نگاه من
نگاه من نگاه من نگاه من
دلم میسوزد و کاری ز دستم برنمیآید
بر نمیآید
دلم میسوزد و کاری ز دستم برنمیآید
بر نمیآید
درون سینه عمری آتش عشق تو پروردم
ولی هرگز ندیدم ذرهای مهر از تو ماه من
هنوزت دوست میدارم چو شبنم بوسه گل را
نگاه دردناک و آرزومندم گواه من
گواه من گواه من گواه من
نمیدانی نمیدانی چه مشتاق و چه محرومم
چه محرومم
نمیدانم نمیدانم چه بود آخر گناه من
گناه من
نمیدانی نمیدانی چه مشتاق و چه محرومم
چه محرومم
نمیدانم نمیدانم چه بود آخر گناه من
گناه من
یارم یارم
04:16
دلی دارم دلی دیوونه دارم
هوای عاشقی در سینه دارم
دلی دارم دلی دیوونه دارم
هوای عاشقی در سینه دارم
اگر این عاشقی با مو بسازه
عجب گنجی در این سینه دارم
اگر این عاشقی با مو بسازه
عجب گنجی دراین سینه دارم
دلی دارم دلی دیوونه دارم
هوای عاشقی در سینه دارم
دلی دارم دلی دیوونه دارم
هوای عاشقی در سینه دارم
اگر این عاشقی با مو بسازه
عجب گنجی در این سینه دارم
اگر این عاشقی با مو بسازه
عجب گنجی دراین سینه دارم
یارم یارم دلبر یارم
دلم میخواد که با تو یار باشم
چو دونه در میون نار باشم
دلم میخواد که با تو یار باشم
چو دونه در میون نار باشم
چو دونه در میون نار شیرین
چو بلبل محرم گلزار باشم
اگر این عاشقی با مو بسازه
عجب گنجی در این سینه دارم
اگر این عاشقی با مو بسازه
عجب گنجی در این سینه دارم
یارم یارم دلبر یارم