در این کتاب آمده است: هفده سالم است و یکی دو سال از رفقایم کوچک ترم؛ ولی هیکلم چیزی از آنها کم ندارد و شاید کمی بزرگ تر هم به نظر می رسم. مرتضی راست می گوید. دوست دارم همیشه بهترین باشم. فکر می کنم هرچه می خواهم، می توانم به دست بیاورم، مثل تفنگ برنو. این قدر برای به دست اوردنش تلاش کردم و ماهی گرفتم تا بالاخره توانستم به چنگش بیاورم یا مثل مسابقات دو که معمولا در ساحل از دوستانم جلو می افتم. حتی نخل های بلندی که کسی جرئت نمی کند بالایشان برود، مثل مار، خیلی نرم و بدون پرونگ از آن ها بالا می روم. شجاعت و جسور بودنم را به رخ می کشم؛ اما دوست ندارم با هیچ دختری ارتباط داشته باشم...