گاه پیش میآید که موفقیت بزرگی را به درازنایی وعدهات میکنند، موفقیتی که از همان ابتدا باورش نداری، زیرا شباهتی به دیگر هدایای زندگی ندارد و جز با نگاهی بزرگوارانه بهتخیل بهآن نمیاندیشی. اما آنگاه که سرانجام در یک روزی بسیار عادی که باد غربی میوزد، خبری میرسد که بهآنی و برای همیشه هر امیدی را تباه میکند، ناگهان با حیرت درمییابی که تمام مدت با آن آرزو زیستهای بیآنکه حضور دائمی و خودمانیاش را که مدتهاست بربالیده و مستقل شده است، احساس کنی.