دو زبانه در کتاب امده است : بستنی و قتل؟ آیا این کارآگاه آماتور زیر فشار ذوب میشود؟ هدلی مورتیمر پس از تحقیر شدن در زادگاهش در نیوهمپشایر، برای بازسازی زندگیاش به جنوب میرود. آن همه راه تا ساحل شیطان، جزیرهای در فلوریدا میرود تا اولین کسبوکارش، «من را بلرزان»، یک بستنیفروشی دورهگرد را افتتاح کند. بعد از چند هفته زندگی در آن خودروی سیار، حتی با مردی به نام زاندر آشنا میشود که ظاهراً او را بیش از بستنیهای دلچسبش دوست دارد. سپس زاندر از او میخواهد برای مراسم ختم خاله بزرگش یک کیک بستنی را تهیه کند، و موقع سرو آن میانوعده سرد، صدای دو نفر را میشنود که در مورد قتل صحبت میکنند. کنجکاوی هدلی (یک شیفته واقعی جنایت) بر او غلبه میکند. سپس تحقیقات آماتورش را آغاز میکند.