کتاب داستان دلباختگی دختر جوان و زیبایی به نام ماهک است. او دل در گرو عشق مردی میدهد که همیشه در رویاهایش آرزویش را داشت، اما رویاها و آرزوهایش رفته رفته رنگ میبازد، چون مادر عشقش افسانه خانم که مالکیت و وابستگی شدید و غیرعادی به پسرش دارد، از هیچ تلاشی برای بهم زدن این عشق دوطرفه دست برنمیدارد و سعی میکند مثل همیشه پشت پرده با ترفندهایی موذیانه رابطه عاشقانه پسرش را مثل قبل با هر دختری به بهانهای قطع و خراب کند تا فرزندش را برای همیشه پیش خود داشته باشد. ماهک اما مثل دخترهای قبلی نمیخواهد تسلیم افسانه شود و میکوشد با مکر و حیلههای این زن مقابله و مبارزه کند و او را شکست دهد تا عشق رویاییاش را به سرانجام شیرین ازدواج برساند، غافل از آنکه افسانه هر چه رقیبش مصرتر و قدرتمندتر باشد نقشههایش بیشتر، خطرناکتر و سختتر میشود.