نورمن یک پسر عادی بود مثل بچه های دیگر. اما یک روز اتفاق عجیبی برای نورمن افتاد، یک اتفاق خارق العاده. اگر یک روز بفهمید یک جفت بال در آوردید چه کار می کنید؟ این همان اتفاق عجیبی بود که برای نورمن افتاد. نورمن از وقتی که بال در آورد دیگر عادی نبود. او می توانست پرواز کند، در آسمان چرخ بزند و کلی کیف کند. اما وقتی آدم مثل همیشه نباشد و با بقیه فرق کند چه می شود؟ نورمن خیلی به این سوال ها فکر کرد و از متفاوت بودن ترسید. این کتاب قصه ی پسری است که تصمیم گرفت عجیب بودنش را مخفی کند. فکر می کنید آدم تا کی می تواند یک جفت بال را مخفی نگه دارد؟