داستان، سرگذشت دختری است به نام "رویا "که به علت اعتیاد همسرش از او جدا شده و به نزد مادرش مراجعت کرده است .او برای ادامه زندگی و تامین مخارج خود، مراقبت و پرستاری از جوانی به نام "شروین "را به عهده میگیرد . شروین پسری است که در خارج از کشور تحصیل کرده و در آن جا به بیماری ایدز مبتلا شده است و اکنون آخرین روزهای زندگی خویش را میگذراند .بدین سان در مدت پرستاری رویا از شروین این دو به یک دیگر دل میبازند و ....