... حدود یک ساعت به بررسی مناطق علامت گذاری شده روی نقشه پرداختند و نقاط کور دشمن را بررسی کردند. از شدت گرمی هوا و شرجی بودن اطراف کارون، چهره همه شان خیس عرق شده بود. صیاد شیرازی از همکاری طوسی با ایشان تشکر کرد. همگی برخاستند که بروند. صیاد رو به طوسی کرد و گفت: «برادر طوسی، اگر آبی در اختیار داری، جگر ما را خنک کن.»طوسی آب را در یغلاوی ریخت و به صیاد داد. صیاد آب را که نوشید، گفت: «ان شا الله خداوند در روز قیامت شمار را با شهیدان محشور فرماید.» آن وقت با لحنی همراه با محبت گفت: «برادر طوسی، عجب لیوانی دارید ... آب در آن مثل شربت طهور است!»طوسی با لبخند صمیمانه ای گفت: «شربت شهادت را امشب در عملیات توزیع می کنند... چه فایده که ما فقط کاسه اش را داریم؟»