در این کتاب آمده است: داوطلبانی (از جمله خود اورول) از کشورهای مختلف جهان و بالاخص اروپا وارد اسپانیا شدند تا به نفع جمهوری خواهان با فرانکو بجنگند.گروههای سیاسی به جان یکدیگر افتادهاند و مردم بیچاره از بیم شلیکهای بیهدف، جرات گام نهادن به خارج از خانهشان را ندارند. مزارع ویران و روستاییان درمانده، همانهایی که به امید تقسیم اراضی بودهاند، انگشت حسرت به دندان میگزند؛ ملتی که آن آب باریکهاش را نیز از دست رفته میبیند. اورول از زشتیها، تلخیها و درشت خوییهای جنگ میگوید و سرانجام از سرکوب آزادیخواهان و کسانی که همسو با نگرشهای دولت به اصطلاح کمونیستی جمهوریخواه نیستند، و سرانجام مقایسهای دارد خواندنی، بین اسپانیای در حال جنگ، فرانسه در روزگار مارشال پتن و انگلستان آرام گرفته در ساحل آرامش. در آخر همۀ کسانی که به امید برابری و یکسان شدن غنی و فقیر با فرانکو وارد جنگ شده بودند شاهد بازیهای سیاسی شدند و همه آن امیدها را واهی دیدند. زنده باد کاتالونیا، خودزندگینامه جرج اورول در زمان جنگ داخلی اسپانیا و حول حضور میدانی او در این کارزار و وقایعی است که برای جمهوریخواهان و آنارشیستهای اسپانیا و علیالخصوص کاتالونیا، پیش آمده.