دو بلیت برای من و بابا صادر شده است: از ایستگاه مخصوص ما به ایستگاه مخصوص شما. شماره صندلی من در کوپه قطار 17 است. خودم هم 17 ساله هستم. کنار ورودی طاقی شکل نوشته شده: سالن 1300. توی چمدان ما فقط کت و شلوار خاک گرفته بابا، یک ساعت شماطه دار، مسواک من و چند پر زرد رنگ است که گوشه و کنار آن ریخته. اما این چه سفری است؟ آن هم وقتی که یک ماه می شود که بابا مرده است.