جایگاه «زن» در جامعهی امروز موضوع بحثبرانگیزی است. با این علم که امروزه موقعیت ایشان بهبودیافته است؛ امّا هنوز هم تبعیض جنسی زیادی وجود دارد. در سراسر جهان، زنان نقش به سزایـی در توسعهی کشورهای خویش داشتهاند، بدین صورت که آنها با مراقبت از خانوادههای خود و کار در مشاغل گوناگون به رُشد اقتصادی کشورشان کمک کردهاند. آنان زیر عناوین گوناگونی مانند پزشک، معلم، برقکار، هنرمند و غیره مشغول به کار بوده و هستند؛ حتی در سمت نخستوزیر کشورها نیز فعالیت داشتهاند. متأسفانه، هر جامعهای به نقشی که زنان در آن ایفا میکنند، بها نمیدهد و آنان را از راههای مختلف مورد تبعیض قرار میدهند. زنانی که در مناصب قدرت هستند، زنانی هستند، از شغلی برخوردارند که به آنان اقتدار و نفوذ زیادی میبخشد و مسئولیت گستردهای بر دوش آنها مینهد؛ امّا همانطور که شاید بارها به گوش رسیده یا در تاریخ جهان مرور شده باشد، قدرت بین دو جنسها (زن و مرد) به طور متفاوتی توزیع نشده است. مواضع قدرت در بیشتر مواقع برای مردان بوده است؛ اما با افزایش برابری جنسیتی، زنان به علت سیاستگذاری و اصلاحات اجتماعی، مناصب قدرتمندتر و بیشتری را به دست آوردند. یک مطالعه نشان میدهد که غیبت آنها صرفاً زیان و حق محرومیت را به همراه ندارد؛ بلکه کنارگذاشتن زنان از مناصب قدرت نیز کلیشههای جنسیتی تاریخی را مجدداً مرور میکند و سرعت تساوی را عقب میاندازد، درصورتیکه مناصب قدرت زنان میتواند تقریباً در هر زمینهای وجود داشته باشد، از گروههای غیررسمی در مقیاس کوچک گرفته تا مدیرعامل شرکتها یا در ابعاد بزرگتر؛ یعنی رهبران مشهور ملتها. مردان باید بدانند که نقش زنان در جامعه حیاتی است و بدون وجود یک زن، یک مرد اصلاً مرد نیست، ضمن این که در اوقات سخت و ناگوار زندگی نمیتواند کسی را در کنار خود داشته باشد.