در کتاب آمده است : الف- دهۀ بیست: نصف این دهه مقارن با اشعال کشور ما از طرف متفقّین جنگ دوم جهانی میباشد. دورهای که جامعۀ ما و حاکمیت ملی ما در فشار و تنگنا بوده و ضمن تاثیر این عامل منفی بر همه چیز در کار شعر و شاعری هم بیاثر نبوده است. حقیقت قابل ذکری را گفته باشیم که افراد میهن ما با وجود سابقۀ باعظمتی که در تاریخ شعر دارند، در این موقعیت به جهت گرفتاری ها و محدودیتهای مختلف، چندان اقبالی به شعرگوئی و شعرخوانی و شعرشنوی نداشتند و در دو سه سال آخر دهه بود که کمی با تقلیل حضور سنگین تا حدّ نوعی دیپلوماسی، نمنمک ستارۀ شعرمان سوسوئی از دورگاه آغاز کرد و کسانی چون نیمای بزرگ و احد شاملو و فردون تولّلی و هوشنگ ایرانی و امثال کمی فرودستتر از آنها، پا به عرصۀ گفتار و کردار نهادند و کتاب «رها»ی تولّلی به عنوان مانیفست شعرنو، همراه با چاپ مجدد افسانۀ نیما اقبال عمومی را برانگیخت که ادامۀ آن ظورمندانه کشید به دهۀ سی و فراتر و خلّاقتر به دهۀ چهل که رستاخیز واقعی شعرنو را داشت با چه معرکهها و معجزههای ادبی-فرهنگی که در همۀ تاریخ ایران نه تنها سابقهای بلکه مشابه همرنگی نداشت. البته در دهۀ بیست چند شاعر کلاسیکسرای نه چندان نامی بودند که فقط بت شور و هیجانِ میهن پرستانه خود مینمودند و شعرهای وطنیّهای سرودند که بر خشکنای دلها آب طغیان ریخت و واکنش نهچندان مهمی از طرف حریفان اشغالگر نداشت جز دستگیری بیقاعده و حبس چند تن از جمله احمد شاملو که تهمت آلمانپرستی را هم به او زدند و شاعران دیگر را فقط تهدید یا کنترل کردند... در انتهای کتاب نقد و بررسی اوضاع شعری دهههای مختلف آمده است.