علی آقا محمدی (رئیس گروه اقتصادی دفتر مقام معظم رهبری وعضو مجمع تشخیص مصلحت نظام) در مقدمه کتاب «تازیانه های سلوک» اینگونه بیان میکند: وقتی که انقلاب چهل ساله شد اوراق زندگیام را به نیت نشان دادن تصویری واقعی از آن روزها و بیان نقش مجاهدان راه خدا مرور کردم و به قصد روشنگری آیندگان در اختیار نویسنده نام آشنا برادرم حمید حسام قرار دادم و خدا را شاکرم که ایشان با رعایت امانتداری در نقل مطالب این خاطرات را با نثری روان و دلنشین به رشته تحریر درآورد. در برشی از کتاب «تازیانه های سلوک» میخوانیم: چشم و چالم سیاه و دهانم که پر از خون شد روی زمین کشیدنم و در محوطه استوانه ای زندان کمیته مشترک مجبورم کردند که روی یک چارپایه چوبی بایستم. دست هایم را با طناب به دور نرده اهنی بستند. مثل کسی را که دار می زنند، صندلی زیر پایم را کشیدند و محمدی جلاد تازه دست به کابل برد. برای اولین بار از سر درد ناله و فریاد زدم هیچ چیز جلودارش نبود میزد تا خسته می شد و برای رفع خستگی سوزن تیز و بلندی را زیر ناخنم می کرد که درد تا ته استخوانم را می سوزاند. به ذهنم آمد که در دل توسلی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشته باشم. توی حال خوبی رفتم و اتفاقاً روضه کار خودش را کرد به گریه افتادم چه گریه ای! «تازیانههای سلوک » شناسنامه نسل سر بلندی است که پای منبر وعظ و روضه امام حسین متولد میشوند و رد پای خونینشان از راهروها و سلولهای « کمیتۀ مشترک ضد خرابکاری » تا کف خیابانها میرسد و طوفان بپا میکنند و « بهمن » میسازند.