داستان دربارۀ تگان ورنر، زنی ۲۳ ساله و باردار در ماه هشتم است که از گذشتهای دردناک میگریزد. او در مسیر رفتن به خانۀ برادرش در ایالت مین، در طوفانی برفی گرفتار میشود و پس از تصادف، با مچ پای شکسته در جادهای دورافتاده رها میماند. زوجی به نامهای هنک و پولی او را نجات میدهند و به کلبهشان میبرند. در ابتدا، این مکان پناهگاهی امن به نظر میرسد، اما بهتدریج رفتارهای مشکوک آنها و فضای محصور کلبه، تگان را به وحشت میاندازد. او متوجه میشود که در خطر بزرگی قرار دارد و باید برای نجات خود و فرزندش تلاش کند