دانیال به طور اتفاقی دختر جوانی به نام ملیسا را از دست دزدان آزاد میکند که این امر باعث میشود پدر دختر، آقای بشران، دانیال را برای محافظت از دختر خود استخدام کند. دانیال به رفتار آقای بشران و دخترش مشکوک شده و متوجه میگردد آنها قاچاق اعضای بدن میکنند...