«بامزی» خرس مهربانی است که با دوستانش در دهکده‌ای زندگی می‌کند و برای برقراری آرامش، حیوانات را به انجام کارهای درست ترغیب می‌کند. ولی با پیداشدن روباه مکار اوضاع تغییر می‌کند. روباه با بدبین‌کردنِ حیوانات به بامزی، اقدام به ربودن مادربزرگ و سرقت قطار آبنبات‌ها می‌کند و با درگیری با کلانتر و ایجاد ترس، آرامش دهکده را برهم می‌زند. در این گیرودار بامزی و دوستانش که برای نجات مادربزرگ راهی جنگل شده‌اند، در راه با موانعی سخت روبه‌رو می‌شوند. بامزی به درّه سقوط می‌کند و به دام تمساح می‌افتد اما نجات می‌یابد. روباه اقدام به کشتن او و دوستانش می‌کند، ولی با کمک و همکاری خواهرش و گربه‌ی مادربزرگ، نجات پیدا می‌کنند. حیوانات از عمل بد خود پشیمان می‌شوند و به رفتار خوب خود برمی‌گردند. گرگ نیز که از کودکی از خانواده‌اش جدا شده و به دام تبهکاران افتاده، از رفتار خود پشیمان می‌شود و با کمک به بامزی و سایر حیوانات، روباه را از دهکده بیرون می‌کنند و آرامش به دهکده بازمی‌گردد.
