بیا بَرم شکوه کن زِ حالِ بد، لالای لالای
بشین و هِی ناله کن زِ عاقبت، لالای لالای
سرت به شانهام گذار و همگذار آن دو چشمِ تَر
که گشتهام در به در، به در به در، به در به در
بعد میریم پپرونی، دل خون، شاد و خندون
بعد میریم تاب میخوریم، تو شهر آب میخوریم، زیر بارون
بعد میریم نوک کوه قاف، اون بالای بالا با تلهکابین
بعد میریم سُر میخوریم، تو شهر دور میخوریم، توی ماشین
بیا برم لَم بده دل به غم بده، لالای لالای
بیا بگو به آهِ دَم بازدَم بده، لالای لالای
بیا بیا ناز کن، آواز کن، مِی بریز
بیا بیا و ساز کن به نازِ خود زِ من گریز
بعد میریم پپرونی، دل خون، شاد و خندون
بعد میریم تاب میخوریم، تو شهر آب میخوریم، زیر بارون
بعد میریم نوک کوه قاف، اون بالای بالا با تلهکابین
بعد میریم سُر میخوریم، تو شهر دور میخوریم، توی ماشین
بیا بَرم شکوه کن زِ حالِ بد، لالای لالای
بشین و هِی ناله کن زِ عاقبت، لالای لالای
بیا برم لَم بده دل به غم بده، لالای لالای
بیا بگو به آهِ دَم بازدَم بده، لالای لالای
بعد میریم پپرونی
تنهای تنها
بمرانی
بمرانی
بمرانی
3:21
درختان که سرسبزن، علفها که میرقصن
باد که میپیچد بر تن بیشهزار و میگذرد و
من تنها میمونم، تنها میمونم
روزها که پُر رَنگن، مردم که درحال خندهن
آسمون یکدست آبی، ابری بر پیکر ندارد و من تنها میمونم
تنها میمونم، تنها میمونم
تنها ...
من تنهای تنها، میگذرم، از میان روز و شب
بیآنکه کنار تو باشم
گلهای مست بهاری، میخندن با بیقراری
میپاشن عطر بر بام آسمان خراشان خالی و
من تنها میمونم، تنها میمونم
تنها ...
شاخ و برگ درخت همسایه، سر دوانده بر فراز کوچه
نقش میگردد سایهای زیر پای یاری که رفته و تنها میمونم
تنها میمونم، تنها میمونم
تنها میمونم
من تنهای تنها، میگذرم، از میان روز و شب
بیآنکه کنار تو باشم
گذشتن و رفتن پیوسته
بمرانی
بمرانی
بمرانی
4:19
معنی دل بستن، معنی پیوستن
معنی دل کندن، گسستن
معنی خاطره (آنچه بر کسی گذشته و در حافظهاش مانده)
معنی حافظه (عارضهی ضبط و نگهداری مطالب و وقایع)
معنی عارضه (اتفاق، پیشآمد، مرض عشق)
معنی فاصله (مسافت بین دو چیز یا دو کس)
توخیلی دوری، خیلی دوری
تو خیلی دوری، خیلی دور
معنی خستگی، معنی کهنهگی
معنی دلتنگی، بیهودگی
معنی انتخاب (بیرون کشیدن کسی از میان گزینههای موجود)
معنی التهاب (افروخته شدن، زبانه کشیدن، اضطراب)
معنی اضطراب (هیجانی ناخوشایند همراه با بیقراری)
معنی اجتناب (ساز و کار دفاعی که در آن فرد از آنچه یادآور موارد ناگوار باشد دوری میکند)
توخیلی دوری، خیلی دوری
تو خیلی دوری، خیلی دور
معنی ابتدا، معنی اشتباه
معنی انقضا، انتها
معنی استمرار (گذشتن و رفتن پیوسته)
تکرار (گذشتن و رفتن پیوسته)
تکرار (گذشتن و رفتن پیوسته)
تکرار (گذشتن و رفتن پیوسته)
گیسو
براساس یک آهنگ قدیمی
براساس یک آهنگ قدیمی
بمرانی
2:38
نمیدانم چرا نا گه، نمودی مویت را کوته
آی، آی آی آی
سر زلف پریشان را ز دامانت کردی جدا
آی، آی آی آی
فکندی بر خاک پایت، بیُفتاد از شانههایت
آی، آی آی آی
آمد باد بهار، سر مست و بیقرار
رقص آن گیسوی پریشانت کو؟
گویی از لطافت آزرده شانهات در زیر بار گیسو
روزی در آغوش تو بود، زیب بر و دوش تو بود
آی، آی آی آی
کو دگر آن رنگ و بویش، رقص به باد آرزویش
آی، آی آی آی
این حال من، این روز او
این قصهی جان سوز او
آی، آی آی آی
آمد باد بهار، سر مست و بیقرار
رقص آن گیسوی پریشانت کو؟
گویی از لطافت آزرده شانهات در زیر بار گیسو
آی، آی آی آی
آی، آی آی آی
آی، آی آی آی
به من بخند!
بمرانی
بمرانی
بمرانی
3:18
به من بخند عزیزم تا بشی شاد
به من بخند عزیزم تا غمهات بره به باد
به من بخند عزیزم تا دیروز بره از یاد
به من بخند تا بشم یه تصویر تو چشمات
به من بخند عزیزم، کنارم بمان
بذار بهم بخندی، به سر تا پام
اگه نمیشه باشم یه همدم برات
بهم بخند تا بشم یه شوخی سرِ رات
از من رد شی رقصان، مثل رودی روان
تا شکل باد حس شم رو گونههات، خندههات
بمون یهکم کنارم که افتادم از پا
بخند یهکم به حالم تا که بیاد سر جا
ببین که روزگارم شده رنگ چشمات
بیا به حال زارم بخند تا بشم شاد
به دلقکت بخند عزیزم، کنارم بمان
بذار بهم بخندی، به سر تا پام
اگه نمیشه باشم یه همدم برات
بهم بخند تا بشم یه شوخی سرِ رات
از من رد شی رقصان، مثل رودی روان
تا شکل باد حس شم رو گونههات، خندههات
به من بخند عزیزم تا بشی شاد
به من بخند عزیزم تا غمهات بره به باد
به من بخند عزیزم تا دیروز بره از یاد
به من بخند عزیزم
مامان
بمرانی
بمرانی
بمرانی
2:52
مامان غصه نخور، همهچی درست میشه
مامان غصه نخور، همهچی آروم میشه
بادُ ببین فریاد میکشه
به جاش خیابون پُربرگتر میشه
جای پاها رو ببین روی برفها
همینطور داره محوتر میشه
اگه هوا از اینم سردتر شه
ابر آسمون از این تیرهتر شه
باز دستهامون باهم گرم میشه
غصههات یهکم سبکتر میشه
مامان بیا بخندیم
مامان بیا برقصیم
مامان غصه نخور
مامان دیگه غصه نخور ...
سرمست
بمرانی
بمرانی
بمرانی
4:49
روزایی که منو بردن، منو دورِ دور گُم کردن
شبایی که هنوزم هستن، منو بیدار زندون کردن
انگار تیربارون شدم، همهجام خِلل و فُرجه
حکایت عشق من به تو، حکایت آب و سد کَرجه
ولی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت اُفتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
هر سال با خودم میگم که امسال دیگه سال منه
شده یه سال و دو سال و سی سال و
سال به سال پیرتر مال منه
ولی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت اُفتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
کشتی بی ناخدا، آخر به گِل نشسته
حساب روز و شَبم دیگه از دستم در رفته
ولی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت اُفتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
ولی یه چیزی بوده، هست، که باز افتاده به جونم
شبیه یه شعریه که دائم با خودم میخونم
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت اُفتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
تا کِی؟
بمرانی
بمرانی
بمرانی
3:23
میترسم ابر بیاد، باد بیاد، بارون شه
میترسم سرد شه، زرد شه، خزون شه
اگه یه وقت تاریک شه، جادهها باریک شه
روزای تلخ و تیره نزدیک شه
میترسم آخر خوبیها تصعید شه
بدیها ترکیب شه، تشدید شه، تمدید شه
حالا اگه این تثبیت شه، تاریکی تکثیر شه
میترسم H2 از O تفکیک شه
مینالم تا کی، از غم عالم تا کی
بی پَر و بالم تا کی، زندانی خویشم
میسازم راهی بر سر هر بیراهی
میرهم از سیاهی تا تو شوی نورم
میترسم پرندهها پر بکشن، دور شن
ستارهها قهر کنن، کور شن، کمنور شن
اگه دلا پیر شن، این روزا دلگیر شن
شبای تار دست و پاگیر شن
میترسم ساعتها زنگ بخورن، دیر شن
عقربهها تاب بخورن، سیر شن، زنجیر شن
اگه تارها پود شن، نزدیکا دور شن
بودنها عود شن، دود شن، نابود شن
مینالم تا کی، از غم عالم تا کی
بی پَر و بالم تا کی، زندانی خویشم
میسازم راهی بر سر هر بیراهی
میرهم از سیاهی، تا تو شوی نورم
میترسم ابر بیاد، باد بیاد، بارون شه
میترسم سرد شه، زرد شه، خزون شه
اگه یه وقت تاریک شه، جادهها باریک شه
روزای تلخ و تیره نزدیک شه
میترسم پرندهها پر بکشن، دور شن
ستارهها قهر کنن، کور شن، کمنور شن
اگه دلا پیر شن، این روزا دلگیر شن
شبای تار دست و پاگیر شن
مینالم تا کی، از غم عالم تا کی
بی پَر و بالم تا کی، زندانی خویشم
میسازم راهی بر سر هر بیراهی
میرهم از سیاهی، تا تو شوی نورم
خیابونا
بمرانی
بمرانی
بمرانی
3:47
وقتی تو این خیابونا، تو کوچه پس کوچهها
راه میرم تو رویاهام، رویاهای بیصدام
قِل میخورم توشون، غَش میکنم توشون
وِل میکنم پاهامو میرم
خیابونا قشنگ میشن، رنگ و وارنگ میشن
آدما همه برام قوم و خویشن
با خودم میگم، باز از اون روزاست
داد میزنم پاشو، اینا همش یه رویاست
میمونم تو رویاهام، میمیرم تو رویاهام
گم میشم، توشون غرق میشم
اینجا پشت پام ردی نیست، راه برگشتی نیست
گم شدم، من غرق شدم
یه روز تو رویاهام مُردم، بَرم نمیگردم
به هرچیز واقعی هنوز میخندم
با خودم میگم، باز از اون روزاست
داد میزنم پاشو، ته این رویا کجاست؟
هنوز تو خیابونا تو کوچه پس کوچهها
حس میکنم تورو، خیال میکنم
کنارم راه میری، کنارم میخندی، میخندی
وِل میکنم پاهامو میرم
خیابونا قشنگ میشن، رنگ و وارنگ میشن
آدما همه برام قوم و خویشن
با خودم میگم، باز از اون روزاست
داد میزنم پاشو، اینا همش یه رویاست
میمونم تو رویاهام، میمیرم تو رویاهام
گم میشم، توشون غرق میشم
اینجا پشت پام ردی نیست، راه برگشتی نیست
گم شدم، من غرق شدم
یه روز تو رویاهام مُردم، بَرم نمیگردم
به هرچیز واقعی هنوز میخندم
با خودم میگم، باز از اون روزاست
داد میزنم پاشو، ته این رویا کجاست؟
با خودم میگم، باز از اون روزاست
داد میزنم پاشو، ته این رویا کجاست؟
مردمی
بمرانی
بمرانی
بمرانی
4:48
آدما شادن، آزادن، مثل پرندهها تو باد
میرقصن، میخندن، آزاد آزاد
آدما خوبن، محبوبن، با صلابت و هدف
دست به دست هم میرن همه تو یه صف
آدما نیکن، یونیکن، شیک و رمانتیک
پاک، ساده، سر به زیر و افتاده
از دور چه زیبان عشاق در باران
انگار مستن، بودن تا ابد هستن
من خوردم به تو، به رگهای چشمات
من خوردم به تو، به سرمای دستات
من خوردم به تو، به آجر به سنگ
به دیوار سخت، به چرخهای لَنگ
آدما گرمن، نرمن، انسانهای والا
پله پله اوج میگیرن از پایین به بالا
غلت میخورن تو عشق، تو رویا
تو هوای خوب و آبی دریا
آدما ماهن، آگاهن، یاران شفیق
ساقیان محبت و منجیان غریق
سایههای بلند در افقهای دور
صحنههای کشدار و لحظههای عبور
من خوردم به تو، به رگهای چشمهات
من خوردم به تو، به سرمای دستهات
من خوردم به تو، به آجر به سنگ
به دیوار سخت، به چرخهای لَنگ